شعار روز جهانی محیط زیست در ایران:توسعه ولو به هر قیمتی،دوای هر درد بی درمان!
بچه های محيط زيست دانشگاه منابع طبيعي گرگان
Scientific Community Environment Natural Resources University of Gorgan

روز جهانی محیط زیست

امروز ۵ ژوئن ، مصادف است با روز جهانی محیط زیست ، روزی که اکنون ۳۵ سال است از نامگذاری آن  توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد می گذرد .هر ساله در بسیاری از کشورها ، مردم و گروههای زیست محیطی و دولت ها این روز را جشن می گیرند و سعی می کنند تا با برگزاری برنامه های نمادین ضرورت حفظ محیط زیست و حفظ زمین را به هم یاد آوری کنند .

اما خرداد هر سال برای ما ایرانیان همواره 3 مناسبت بزرگ زیست محیطی را به همراه دارد ، روز جهانی تنوع زیستی ( اول خرداد ) ، روز جهانی محیط زیست (۱۵ خرداد) و روز جهانی مقابله با بیانزایی(۲۷ خرداد ، ۱۷ ژوئن ) . روزهایی که  به ما یادآوری می کنند زمین و محیط زیست ما در خطر نابودی و از بین رفتن است . و بهترین گواه این مدعا چیزی نیست جز هوایی که در کلانشهرها استنشاق می کنیم ، بیابان هایی که روز به روز پیشروی می کنند ، منابع آبی که هر روز از میزان آن کاسته شده و ذخایر ژنتیکی که در حال انقراض و نابودی هستند و ...

کوهستانها تخریب می شوند ، مراتع بیابان می شوند ، جنگل ها یا زمین کشاورزی می شوند و یا جای خود را به ویلاها ، شهرک های صنعتی، معادن ، سدها و راهها و ... می دهند ، دریاچه هایمان یک به یک خشک می شوند ، و دشتها یکی پس از دیگری به شوره زار و یا بیابان بدل می شوند .دیگر باید آرزوی دیدن بسیاری از گونه های جانوری و گیاهی را که هریک منبع عظیمی از ژنهای کشف نشده است به گور ببریم ، با از بین رفتن اکوسیستم ها این جوامع انسانی است که در نهایت از هم می پاشد و بنیان های اجتماعی فرو می ریزد ، خشکسالی ، سیل ، رانش زمین ، ظهور بیماری های جدید ، فقر و گرسنگی همگی پیامد تخریب محیط زیست است .

شاید بد نباشد قدری از کنج خلوت و آسایش خود به در آییم ، و سری به چهار گوشه سرزمین مان ، ایران ، بزنیم تا دریابیم که با چه سرعتی اندوخته های طبیعی مان در حال نابودی است .

چرا باید هر ساله سیلی خانمانسوز  گلستانیان را به خاک سیاه بنشاند ؟ چرا باید در یک شهر کوچک مثل ماهشهر در مدت کمتر از ۶ ماه ۳۷ کودک ناقص الخلقه در نتیجه آلودگی آب و آبزیان به جیوه، متولد شوند ؟ چراباید نرخ بیماری های چشمی و تنفسی در نتیجه هجوم شن های روان و طوفان های شن در سیستان از دیگر نقاط کشور بیشتر باشد؟ چرا باید  ۹۰ درصد بیماران سرطانی ایران در ۳ استان شمالی و آذربایجان باشند ( به دلیل مصرف بیش از حد سموم و کودهای شیمیایی در مزارع ) ؟چرا باید در کمتر از یکماه بیش از ۳۶۰۰ نفر در تهران در نتیجه هوای آلوده جان خود رااز دست دهند ؟ چرا باید امروز دشت های ایران خالی از یوز پلنگ و آهو و گله های گور و ... باشد ؟ چرا ؟! چه کردیم با سرزمین مان ما ؟

 دوای هر درد بی درمان در ایران : توسعه ولو به هر قیمتی !

چراهنوز هم می پنداریم که هر توسعه ای ولو به قیمت از دست رفتن منابع طبیعی و سلامت شهروندان و نابودی ذخایر ژنی ارجح است بر حفظ محیط زیست ؟ چرا هنوز هم می پنداریم که دوای هر درد بی درمانی در تخریب محیط زیست و احداث یک صنعت آلوده نهفته است ؟ چرا وقتی صحبت از احداث صنعت و تخریب محیط زیست و واگذاری اراضی ملی و ... می شود چماق اشتغالزایی بر سر و روی ما فرود می آید ؟چرا شعار تمرکززدایی در این چند ساله اخیر مرتبا  ورد زبان مدیران و دولمتردان ما بوده اما در عمل چیزی ندیدیم ؟ چرا ؟ اگر مقصود اشتغالزایی است مگر مردم بی نوای سیستان اشتغال نمی خواهند ؟ چرا ؟ چرا هر چه صنایع است تاتهران بود که در تهران احداث می شد و بعد هم در نقاط خوش آب و هوا ؟! هرجا زور و نفوذ هر نماینده ای و کارگزار دولتی بیشتر بود، بازی رابرده!

راستی آیا نمی شود به جای احداث پتروشیمی در گلستان و گیلان و تخریب تالاب آلاگل و صوفیکم و جنگل های سراوان ، این صنعت را به سیستان برد ؟ آیا نمی شود ۲۰ تا کارخانه بازیافت در استان های شمالی ایجاد کرد ؟ آیا نمی شود ۱۰۰۰ واحد پرورش قارچ  برای اشتغالزایی و.... در شمال ایران ایجاد کرد ؟ آیا نمی شود به جای این همه تشویق مردم به افزایش سطح زیر کشت گندم در استانهای غربی که جنگل های زاگرس را به ویرانه تبدیل کرده ، مردم را به کشت گیاهان دارویی بومی که بذر آن در منطقه موجود است تشویق کرد ؟ سهم ما از تجارت ۱۰۰ میلیارد دلاری گیاهان دارویی در جهان چقدر است ؟!! آیا نمی شود به جای اینکه گاز و نفت ایران را تا دور افتاده ترین روستاهای اروپایی بفرستیم قدری هم به مردم بدبخت خوزستانی که روی دنیایی از نفت نشسته اند بدهیم ؟ چرا ؟!

چرا ما که قادریم تا هسته اتم هم بشکافیم اما از بازیافت یک قوطی پلاستیکی باید عاجز و درمانده باشیم ؟ چرا باید به جای بالا بردن میزان راندمان تولید در هر هکتار زمین کشاورزی میزان مصرف سم و کود و سطح زیر کشت مان را بالا ببریم ؟ ! چرا به جای بالابردن راندمان آبیاری در مزارع ، مرتبا سد احداث کنیم تا هر کس به هر شیوه غلطی که می خواهد زمین اش را آبیاری کند؟ چرا ؟ این اقتصاد سنتی که جملگی نشات گرفته از بی تفاوتی ، ساده لوحی و راحت طلبی ماست تا کی و کجا باید ادامه یابد؟

با شما هستم آقایان برنامه ریز ها، تئوریسین ها و سیاستگزاران دولتی !

بخدا می شود نون شب را به این شیوه ها هم تامین کرد ! می شود با این شیوه ها هم درآمد خوب برای مردم ایجاد کرد و هم دلار سبز برای دولت و هم محیط زیست را حفظ کرد ! فقط مدیریت خوب و توانمند می خواهد و قدری آینده نگری . نه مدیری که اول شعار بدهد ، اعتماد مردم را جلب کند که چنین می کنم و چنان و... اما بعد هیچی ! راستی چرا با وجود این همه صنایع و تغییر کاربری اراضی در غرب تالاب میانکاله باز هم مشکل بیکاری مردم حل نشده باشد؟ آنقدر که اگر برای شکار و صید به داخل میانکاله نیایند روزشان شب و شب شان صبح نمی شود ؟ چرا ؟ چرا باید سهم مردم عسلویه از پارس جنوبی فقط دود و کثافت و بیکاری باشد اما نیروی کار حتی کارگران از جای دیگری بیایند ؟! چرا ؟ چرا هنوز هم می پنداریم که ذخیره کردن آب پشت سد می تواند نیاز کشاورزان را به آب تامین کند ؟ آیا براستی کشاورز جز آب به چیز دیگری نیاز  ندارد ؟ آیا این بهانه برای نگه داشتن کشاورز در روستا کافی است ؟ چقدر در ارتقا سطح سرانه های بهداشتی و  آموزشی و رفاهی کشاورز روستایی کوشیدیم؟ آیا صرف وجود آب می تواند صنعت کشاورزی را توسعه دهد ؟ آیا توسعه صنعت کشاورزی به صنایع جنبی مثل صنایع فراوری و بسته بندی نیاز ندارد ؟!

آقای وزیر کشاورزی و نیرو  و صنایع و رفاه و تامین اجتماعی !

آب را پشت سد نگه داشتی ، دریاچه ارومیه را و هزاران موجود زنده را و یک اکوسیستم بی همتا را به نابودی کشاندی ، تا کشاورزی و باغداری را توسعه دهی ! بسیار خوب ! اما قدری هم تامل کن در این 10 تا15 ساله اخیر چقدر از روستاییان آذری به شهرها مهاجرت کرده و اراضی را ول کردند وچرا مهاجرت کردند ؟! از خوشی و رفاه زیادی؟! چرا باغدار ارومیه ای باید اینقدر سیب خود را نگه دارد اما سیستمی برای خرید و سردخانه ای برای نگهداری محصول او موجود نباشد تا سیب ها را نهایتا بگنداند و دور بریزد یا زیر قیمت بفروشد ؟ چرا عربستان می تواند سیب مورد نیاز خود را از فرسنگ ها آن طرف تر از کشور شیلی خریداری کند و کلی هزینه نگهداری و حمل و نقل بپردازد اما ما در یک قدمی عربستان نتوانیم سیب باغدار ارومیه ای را به آنها بفروشیم ؟ چرا ؟ این همه سد سازی چه فایده ؟!

شعار امسال روز جهانی محیط زیست همچون روز جهانی تنوع زیستی با محوریت تغییرات اقلیم همراه است تا به ما یادآوری کند که امروز خطر بزرگی جهان و جهانیان راتهدید می کند ، خطری که ناشی از مصرف نادرست انسانها از منابع فسیلی و منابع زنده زمین بوده است . 

بخدا دور نیست روزی که فرزندان من و شما هم همچون این کودک افریقایی در جستجوی مورچه ای باشند تاشکم خود را سیر کنند، نه این توهم و زاییده خیالات نیست ، این واقعیت است .

بنگرید کودکان مظلوم و ستمدیده سرزمین ام را در سیستان و بلوچستان، در بوشهر و هرمزگان و ...، که التماس یک جرعه آب را می کنند ، که نگاههای معصومشان به زمین های خشکیده و بی حاصل خشک شده ، مگر آنها همان صاحبان اصلی تمدن ۵۰۰۰ ساله شهر سوخته نبودند ؟ مگر سیستان انبار غله ایران نبوده ؟ پس چرا امروز به این درد دچار شده ؟! چرا ؟

آنجا که آب نیست ، برکت نیست ، خاک نیست ، گیاه نیست ، غذا نیست . ... حیات نیست ، آنجا جهنم است ....

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: شنبه 18 خرداد 1390برچسب:,
ارسال توسط سیده نرگس فلاح چای

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 32
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 32
بازدید ماه : 35
بازدید کل : 47760
تعداد مطالب : 35
تعداد نظرات : 18
تعداد آنلاین : 1